دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 124
تعداد نوشته ها : 6
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
GraphistThem260

روزی از روزها پیامبر (ص) برای رفتن به مسجد و خواندن نماز دیر کرده بودند. همه ی مردم منتظر آمدن ایشان بودند.چون پیامبر هیچ وقت برای نماز جماعت دیر نمی آمدند. نگرانش شدند و رفتند دنبالش. توی کوچه باریکی پیدایش کردند. دیدند روی زمین نشسته، و با بچه ها بازی می کنند، آن ها دیدند که پیامبر بچه ای را سوار کولش کرده و برایش نقش شتر را بازی می کند.
یکی از یاران جلو رفت و به پیامبر گفت: از شما بعید است، نماز دیر شده است بیایید به مسجد برویم. پیغمبر با خوش رفتاری رو به بچه ها کرد و گفت: «شترتان را با چند گردو عوض می کنید؟» بچه ها مقداری را تعیین کردند. پیامبر رو به یارانشان کردند و فرمودند: بروید گردو بیاورید و مرا از این بچه ها بخرید. کودکان می خندیدند، و پیامبر هم با آن ها می خندید. پس از آن که یاران پیامبر گردو آوردند پیامبر گردو ها را به بچه ها دادند و خودشان به مسجد رفتند. 
 
 
یادمان باشد
اخلاق که نباشد احکام بی اثر است.
 
 
کمی انسان بودن را تجربه کنیم.


برگرفته از کلاس آشنایی با تفسیر آیات روانشناس (مشاور) شیراز مهدی صارمی نژاد
دسته ها :

بسم الله الرحمن الرحیم 
 
سخنانی پیرامون لوح محفوظ و لوح محو و اثبات گفته شد.
هر چیزی 
،هم لوح محفوظ دارد هم لوح محو اثبات.
 
گفته شد که نظام تکوین لوح محفوظ خداست. چنان که نفس ناطقه انسانی و قرآن هم لوح محفوظ الهی است و همانطور که لوح محفوظ قرآن قابل تحریف نیست لوح نظام تکوین و نفس ناطقه هم قابل تحریف نیست.
 
لوح محفوظ لوحی است که همه اسما و صفات و همه حقایق عوالم غیب از او ساطع می شود.
 
اگر نظام هستی را به عنوان اینکه یکی از عوالم وجودی بخواهیم در نظر بگیریم، لوح محو و اثبات است که در جلسه قبل توضیح داده شد. قرآن هم لوح محو و اثبات دارد، چنانکه گاهی از بهشت سخن می گوید، گاهی از جهنم. گاهی از آسمان، گاهی از زمین. نفس ناطقه هم لوح محو و اثبات دارد. به این صورت که از ابتدای کودکی هر چه تحصیل کرده ایی در جان شما محو است، وقتی به یاد می آوری اثبات است و به محض اینکه بعدی را به یاد می آوری، قبلی محو می شود.
 
از طرفی هم نظام هستی، نفس ناطقه و قرآن لوح محفوظ است. 
اگر علم نداشته باشیم و جاهل باشیم، نمی توان یک لباس دوخت، چرا که نمی توان اندازه گرفت، برش داد و دوخت. خیاط به صورت اتفاقی یک لباس را ندوخته بلکه از روی علم و اراده و قدرت و اختیار بوده. حال گوش و چشم و آسمان و زمین و ستارگان و غیره با این نظم از روی جهل بوده یا علم؟!
 
اگر می بینیم،می شنویم، می بوییم، قدرت داریم، اراده داریم و اگر خورشید نور می دهد، زمین می گردد، درختان می روید، آب تشنگی را برطرف می کند، همه و همه دائما دارند توانایی خود را از اسماء الله می گیرند.... همه دائما بسم الله الرحمن الرحیم می گویند... بسم الله الرحمن الرحیم دائما در کار است.
 
شخصی که از دنیا رفته است، گوش او سالم است پس چرا نمی شنود. خود گوش پاسخ می دهد که صفت سمیع بودن را من از نفس ناطقه می گرفتم. از نفس ناطقه می پرسی که تو می شنیدی؟ در ابتدا پاسخ می دهد بله ولی وقتی قوی تر شد و بالا رفت می گوید نه. بلکه حقیقتی در متن ذات من است که تا بخواهم بگویم من شنونده هستم، می بینم شنود اوست. از آن حقیقت بالا می پرسی شنونده شما هستید می گوید بله و این شنوندگی عین ذات من است و از کسی نگرفتم.
 
همه در دژ سلام و سلامت هستند و در نهایت بهترین نحو خلقت اند. طوری ستارگان در آسمان قرار گرفته شده که تمام توانایی های ما از آن هاست و می شود مثلا یک میلیون سال قبل و بعد را پیش بینی کرد.( صوت گوش داده شود). پیش خودمان می گوییم ستارگان به این دوری چه ربطی به ما دارد. این حرف ما مثل یک پشه می ماند که در یک حسینیه می گردد و می گویید این ستون و آن ستون و این سقف و منبر و برق و غیره به هم هیچ ربطی ندارند‌. ولی شما که در افق اعلا قرار دارید به پشه می گویید این ها همه به هم ربط دارد تو خود را بالا بکش تا بدانی.
 
بسم الله الرحمن الرحیم وجود واحد است. بسم الله الرحمن الرحیم در یک جا تجلی می کند می شود آسمان، در جای دیگر دریا، در جای دیگر جنگل، در جای دیگر گرگ.

برگرفته از کلاس آشنایی با نقسیر آیات روانشناس (مشاور) شیراز مهدی صارمی نژاد



دسته ها : مذهبی
X